Web Analytics Made Easy - Statcounter

 ایگور نتو بازیکن بسیار محبوبی در شوروی سابق و باشگاه مشهور اسپارتاک مسکو بود. او بلافاصله پس از پایان دوران حرفه‌ای خود شروع به آموزش مربیگری و کار در جا‌های بسیار غیرمعمول کرد. ابتدا سرمربی تیم اومونیای قبرس بود و در ادامه بعد از یاروسلاو شینیک برای بازی‌های آسیایی ۱۹۷۰ هدایت تیم ملی فوتبال ایران را بر عهده گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ایگور نتو در ماه نوامبر ۱۹۷۰ وارد کشوری شد که با بخش جنوبی اتحاد جماهیر شوروی هم‌مرز است؛ ایران! او قرار بود تیم ملی فوتبال ایران را در بازی‌های آسیایی ۱۹۷۰ به عنوان قهرمانی برساند؛ با این حال، تنها پس از یک سال، بدون اینکه به نتایج خاصی دست یابد، ایران را با شتاب ترک کرد. این مربی اهل شوروی در خاورمیانه با مشکلات غیرمنتظره‌ای مواجه شد که کار را غیرقابل تحمل می‌کرد. مترجم ایگور نتو تسلط ضعیفی روی زبان روسی داشت و اصلاً چیزی از فوتبال نمی‌فهمید، بنابراین نتو نتوانست دستورات خود را به بازیکنان برساند، ارتباط خوبی بین نتو و بازیکنان برقرار نشده بود. از سویی همه در امور تیم ملی دخالت می‌کردند. نماینده‌ای از خانواده پهلوی می‌توانست برای ضربه زدن به توپ به تمرین تیم ملی بیاید. سرمربی آخرین کسی بود که از این موضوع مطلع می‌شد. پاول واسیلیف و اولگ لیتکین در کتاب خود "حافظان فوتبال شوروی" نوشتند: برای ایگور نتو این کاملاً غافلگیرکننده بود که یک آقای محترم در تمرین ظاهر می‌شد که همه جا حضور داشت و خواستار تحقق همه خواسته‌های خود بود.

با این حال، این همه مشکلات نیست. علاوه بر کنترل‌های محلی، زندگی نتو توسط مقامات اتحاد جماهیر شوروی که در سفر‌های خارجی، مربی را به عنوان یک "پناهنده" در نظر می‌گرفتند، تحت تاثیر قرار گرفته بود. مربی شوروی در سپتامبر ۱۹۷۱ توجه هموطنانش را به خود جلب کرد. در آستانه خروج از ایران، نتو به عنوان یک شهروند با تلگرام به کمیته فرهنگ بدنی و ورزش اتحاد جماهیر شوروی از سفرش به کشور‌های ممنوعه خبر داد.

همه چیز می‌توانست خوب پیش برود. فقط در لیست کشور‌هایی که در برنامه‌های مربی و تیمش حضور داشتند، علاوه بر سنگاپور و تایلند، کره‌جنوبی و هنگ‌کنگ نیز بودند. با اطلاع از این موضوع، نمایندگان کمیته عصبی شدند و به کمیته مرکزی CPSU نامه نوشتند. ماشین بوروکراتیک اینگونه شروع شد. زمانی که ممنوعیت شدید خروج از سوی کمیته مرکزی اعلام شد، البته نتو از قبل تهران را ترک کرده بود.

کادر مربیگری منتظر پاسخ نماند، بنابراین او بدون اجازه به تور شرق آسیا رفت. این چرخش وقایع برای مقامات غیرقابل قبول بود. از این رو سعی کردند فوتبالیست افسانه‌ای را دستگیر کنند. مسئولان بنا به دلایلی حدس نمی‌زدند که به تقویم مسابقات تیم ملی ایران نگاه کنند. در نتیجه تلگرامی نوشتند و درخواست کردند که نتو را فوری به سفارت در تایلند برگردانند که هنوز نتو و تیمش به آنجا نرسیده بودند. با وحشت مقامات شوروی، کره‌شمالی به عنوان یک شریک از قصد سرمربی برای رفتن به کره‌جنوبی مطلع شد. آن‌ها بلافاصله با نگرانی از این موضوع به اتحاد جماهیر شوروی تلگرافی نوشتند. شوروی که از این رسوایی ترسیده بود، حتی فعالانه‌تر شروع به نامه‌نگاری به سفارتخانه‌ها کرد. با این حال، هرگز نتوی فراری را پیدا نکرد. تنها در پنجمین روز جستجو، تقویم جلسات تیم ملی ایران در اختیار مسئولان قرار گرفت و سپس مشخص شد که او پیش از این چند روزی در کشور ممنوعه کره‌جنوبی بوده است. مقامات در شوکه بودند. جز اینکه وانمود کنند که اوضاع تحت کنترل است. آن‌ها طبق روال گذشته به نتو اجازه سفر دادند.

نتو به احتمال زیاد، نمی‌دانست که اوضاع چقدر مضحک در حال گسترش است. با این حال نتو به دلیل تأخیر‌های بوروکراتیک خشمگین شد و صبرش را لبریز کرد. کادر مربیگری ایران وارد هنگ‌کنگ شد که اتحاد جماهیر شوروی با آن روابط دیپلماتیک نداشت. هیچکس به ویزا اهمیت نمی‌داد. واسیلیف و لیتکین در کتاب خود نوشتند که نتو چندین ساعت در فرودگاه نشست تا اینکه دیپلمات‌ها اجازه ورود او به مستعمره بریتانیا را گرفتند. در نتیجه بلافاصله پس از پایان قرارداد، نتو به اتحاد جماهیر شوروی بازگشت و ایران را مانند یک رویای بد فراموش کرد. از لحاظ نظری، با توجه به اینکه مکاتبات کمیته مرکزی CPSU با کمیته فرهنگ بدنی و ورزش طبقه‌بندی شده بود، نتو هرگز نمی‌توانست درک کند که یک بار "از اتحاد جماهیر شوروی فرار کرده و به طور غیرقانونی از یک کشور سرمایه‌داری بازدید کرده است.

تسنیم

باشگاه خبرنگاران جوان ورزشی فوتبال و فوتسال

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: فوتبال آسیا مسابقات تیم ملی ایران فوتبال ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۵۰۲۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علیرضا عسگری؛ سوژه‌ای سوخته برای فرار از شکست

داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد.

به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی به بررسی گزارش اینترنشنال درباره علیرضا عسگری پرداخت. این تحلیلگر سیاسی در این باره نوشت: بار دیگر پس از ۱۷ سال، یک سوژه سوخته امنیتی با گزارشی که «اینترنشنال» در پنجم اردیبهشت ماه منتشر کرد، محور خبری – تحلیلی برخی منابع و افراد قرار گرفت. اینترنشنال با ارائه گزارشی با عنوان «علیرضا عسگری؛ از سردار رضا چیفتن تا مستر جان دوو»، پس از ۱۷ سال تلاش کرده این سوژه را برجسته و در میان اخبار مهم این روزها که سراسر آمریکا را به جهت اعتراضات گسترده در دانشگاههای این کشور در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها فرا گرفته، کمرنگ کند.

در صدد بازخوانی آنچه در سال ۱۳۸۵ اتفاق افتاد و در صدر اخبار آن روزها قرار گرفت، نیستیم. اما بدنبال این پاسخ هستیم که چرا اینترنشنال - این رسانه اجاره ای در خدمت نظام سلطه - در این مقطع زمانی به این سوژه پرداخته است. داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد و در طول این ۱۷ سال، اطلاعات ضد و نقیض زیادی در باره او در فضای رسانه ای در داخل و خارج منتشر شده است. برخی سفر او به سوریه و پس از آن به ترکیه به بهانه تجارت زیتون و... را برنامه ای هدفمند از سوی وی برای پناهندگی و همکاری با سرویس های جاسوسی دانسته و برخی دیگر کشاندن او به سوریه و ترکیه را با هدف ربایش و نه از روی اختیار می دانند.

اینترنشنال در گزارش اخیر خود تلاش کرده او را همکار سازمان سیا معرفی کرده و این همکاری را خیلی بیشتر از زمانی اعلام کند که او به سوریه و ترکیه رفته و سپس ناپدید شده است و در این گزارش با استناد به سخنان همسر او و سفرش به تایلند در سال ۱۳۸۴ و احتمال ارتباط گیری او با عوامل سیا پیوند داده است. اینتر نشنال به نقل از سخنان سردار احمدی مقدم در تاریخ ۲۵ آذر ۹۱ در مراسم ششمین سالگرد مفقود شدن عسگری - در صورت درست بودن انتساب این سخنان به احمدی مقدم - مدعی است عسگری یک روز قبل از رفتنش به سفر تجاری سوریه و ترکیه به دفتر او رفته و گفته: «او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمده‌ام این‌جا تا حرف‌هایی را به شما بزنم که بعدا آن را پیگیری کنید.»این جمله یعنی عسگری می‌دانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه می خواست باقی زندگی‌اش را با یک هویت تازه بگذراند و آن‌چنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است، در آمریکا یا آلمان که می گویند یکی از این دو محل زندگی اوست، زندگی کند.

اما در رابطه با گزارش هدفمند اینترنشنال و زمان انتشار این گزارش در این مقطع زمانی چند نکته وجود دارد:

۱ - برجسته دیدن نقش علیرضا عسگری در داشتن اطلاعات فوق محرمانه در زمینه های هسته ای و نظامی و شناخت مقامات کلیدی درگیر در برنامه هسته ای و نظامی ایران و همکاری اطلاعاتی او با سرویس های جاسوسی شاید در مقطعی که عسگری اشتغال داشته، حائز اهمیت بوده باشد ولی نباید فراموش کرد که عملا برنامه هسته ای ایران از زمانی که آژانس روی آن سوار و برای ایران پرونده تشکیل داد به سالهای ۱۳۸۲-۱۳۸۳ برمی گردد و در آن مقطع برنامه هسته ای ایران از چنین گستردگی که امروز برخوردار است، برخوردار نبوده است. عسگری هم در آن مقطع نه به جرم جاسوسی، بلکه به جرم مسایل مالی و اخلاقی دستگیر و ۱۸ ماه در زندان بود. بعد از آزادی هم هیچ ارتباطی با بخش های نظامی یا هسته ای و... نداشته است.

حداکثر بهره برداران از عسگری در سرویس های جاسوسی می تواند به همان میزانی باشد که موساد در ایران عملیات انجام داده است. مثلا با توجه به مسئولیت او در معاونت بازرسی وزارت دفاع می توان عسگری را در لو دادن محل کانتینر های اسناد تاریخ گذشته و اعلام شده هسته ای ایران به آژانس بین المللی انرژی هسته ای آنهم نه زمانی که به شور آباد منتقل شد، دانست. برفرض که عسگری کسی بوده که شهید محسن فخری‌زاده را به عنوان شخصیت محوری برنامه نظامی هسته‌ای جمهوری‌اسلامی به آمریکا معرفی کرده است، دیگر دانشمندان هسته ای شهید ما که هیچ ارتباط تشکیلاتی با مسئولیت سازمانی او نداشته اند و تازه در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ این افراد به جرگه دانش هسته ای ما پیوسته اند، با کدام کانال اطلاعاتی دشمن به شهادت رسیده اند؟

۲ - این نوع پروژه تعریف کردن و نام بردن از عسگری بیش از آنکه حاوی اطلاعات و داشتن نقش های برجسته برای عسگری در لو دادن برنامه های نظامی و هسته ای ایران باشد، احتمال دیگری را در ذهن متبادر می کند و آن اینکه منبع یا منابع دیگری در اختیار دشمن است و برای نسوزاندن مهره خود از یک مهره سوخته استفاده می کنند تا بتوانند در شرایط مناسب برنامه ترور یا هر اقدام دیگر خود را عملیاتی کنند.

۳ - نباید فراموش کرد که دشمن زبون صهیونیستی و مهره گردان اصلی او یعنی آمریکا در عملیات غرور آفرین «وعده صادق» ضربه سنگینی را متحمل شده است و برای فرار از این شکست بزرگ، بدنبال انحراف افکار عمومی از این شکست است. رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی آن با عملیات «طوفان الاقصی» حماس غافلگیر و گیج و مبهوت شده بود و ۸ ماه است که با وجود شخم زدن غزه و کشتار جنون آمیز ۳۳ هزار زن و کودک در این باریکه، نتوانسته دستاوردی را به درست آورد و عملیات وعده صادق سپاه نیز تیر خلاص را بر دستگاههای امنیتی – اطلاعاتی این رژیم و دستگاه اطلاعاتی آمریکا که پشتیبانی کننده اصلی آمریکا از رژیم صهیونیستی است، وارد کرد. بنابراین، انتشار گزارش اینترنشنال و بازی با مهره سوخته ۱۷ سال پیش را باید عاملی برای توجیه شکست های اطلاعاتی آمریکا و صهیونیست ها دانست.

افتضاح این شکست تا آنجاست که تاکنون سه مقام نظامی اطلاعاتی و امنیتی رژیم استعفا داده اند و این ننگ بزرگی برای آمریکا، اسرائیل و دیگر حامیان غربی آنهاست که تلاش دارند این موجود رو به مرگ را احیا کنند.

۴ - با شکست اطلاعاتی و میدانی اسرائیل در طوفان الاقصی و عملیات وعده صادق ایران، به نظر می رسد غرب با محوریت آمریکا و فشار به آژانس بین المللی انرژی اتمی در صدد باز کردن پرونده جدید هسته ای و موشکی برای کشورمان است و ممکن است اقدام به برخی اطلاعات غلط در این زمینه در روزها و ماههای پیش رو در این دو زمینه داشته باشد و با انتشارگزارشی از علیرضا عسگری در پی اعتبار بخشی به اطلاعات غلط خود است تا بگوید با توجه به مسئولیت او در دوره ای، این اطلاعات داده شده و البته غلط قابل استناد است که این سناریوی طراحی شده از هم اکنون محکوم به شکست است.

دیگر خبرها

  • کمک تسلیحاتی آمریکا به ارتش اوکراین با خرید جنگنده‌های قزاقستان
  • علیرضا عسگری؛ سوژه‌ای سوخته برای فرار از شکست
  • اطلاعات و تصاویر تلویزیون قطر از حمله ایران به اسرائیل
  • داستان‌های ادامه‌دار ستاره عراقی؛ علی عدنان از ایران رفت!
  • لزوم اتحاد کشورهای اسلامی در برابر ظلم و جنایت رژیم صهیونیستی
  • (ویدئو) سرنوشت تلخ گورخر؛ فرار ناموفق و تکه تکه شدن توسط کروکودیل!
  • ویدیو/ سربازهای اوکراینی، با اسلحه‌های شوروی راحت‌ترند تا تجهیزات غربی‌ها
  • فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
  • سیمینی که دانشور بود
  • انتقام از شوروی